منصور بیطرف
ذره بین بورس: انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ شوک قابلتوجهی به نظام بینالملل وارد کرد. این شوک نهتنها ابعاد اقتصادی داشت، بلکه پیامدهای سیاسی گستردهای نیز در پی داشت.ترامپ؛ فرصت یا تهدید؟
تنها چند روز پس از ورود به کاخ سفید، ترامپ جنگ تعرفهها را آغاز کرد و متحدان تجاری آمریکا، از کانادا و مکزیک گرفته تا اتحادیه اروپا، را با چالشی غیرمنتظره روبهرو کرد. با وجود تلاش این کشورها برای کاهش تنشها، شواهد نشان میدهد واشنگتن مصمم است تعرفههای سنگینی بر واردات از این کشورها اعمال کند. کما اینکه ترامپ در اولین نشست کابینه خود، به اعمال تعرفه ۲۵درصدی بر واردات کالا از اتحادیه اروپا تهدید و درعینحال بر آن تاکید کرد. در نتیجه، رهبران کشورهایی نظیر ژاپن، هند، بریتانیا و فرانسه راهی واشنگتن شدند تا به دنبال توافقی با رئیسجمهور جدید آمریکا باشند.
از سوی دیگر، سیاستهای ترامپ در قبال اوکراین نگرانیهای عمیقی در اروپا ایجاد کرد، بهطوریکه هفتهنامه اکونومیست در شماره فوریه ۲۰۲۵ خود از این وضعیت بهعنوان «بدترین کابوس اروپا» یاد کرد. بااینحال، درحالیکه سیاستهای ترامپ برای اروپا به منزله تهدیدی جدی محسوب میشود، برخی دیگر، بهویژه روسیه، این تحولات را فرصتی بیسابقه قلمداد میکنند.
در این میان، پرسش کلیدی این است: ایران چگونه باید ترامپ را ببیند؟ تهدید یا فرصت؟
نگاهی واقعگرایانه به ترامپاگر براساس تجربه چهار سال نخست ریاستجمهوری ترامپ (۲۰۱۶-۲۰۲۰) قضاوت کنیم، او بیش از آنکه فرصتی برای ایران باشد، یک تهدید محسوب میشود. خروج از برجام، اعمال فشار حداکثری از طریق تحریمهای اقتصادی و ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، همگی نمونههایی از اقدامات خصمانه ترامپ علیه تهران بودند. تحریمهای او تبعات اقتصادی سنگینی برای ایران به همراه داشت که اثرات آن هنوز ادامه دارد. تورم بیش از ۴۰درصدی و کاهش شدید ارزش ریال را هیچکس نمیتواند انکار کند که ناشی از اقدامات خصمانه ترامپ علیه ایران بوده است.
بااینحال، واقعیت نظام بینالملل ایجاب میکند که بازیگران سیاسی بهجای تفسیر شرایط بر مبنای ایدهآلهای خود، واقعیات را همانگونه که هستند بپذیرند. از این منظر، حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را نباید صرفا به عنوان تهدیدی غیرقابلاجتناب دید، بلکه میتوان آن را به فرصتی برای ایران تبدیل کرد.
حال چگونه میتوان از ترامپ فرصت ساخت؟ شخصیت ویژه ترامپ فرصتی است که میتوان از آن بهره برد. در ادامه به مواردی از این فرصت اشاره میکنیم.
۱. تغییر در ترکیب تیم سیاست خارجی ترامپ: برخلاف دوره اول که چهرههایی مانند جان بولتون و مایک پمپئو در سیاست خارجی آمریکا نقش محوری داشتند، در این دوره به نظر میرسد تیم ترامپ کمتر بر تغییر رژیم ایران تمرکز دارد و حتی برخی از اعضای آن، بهویژه خود ترامپ، به مذاکره با تهران تمایل نشان دادهاند.
۲. سیاست شخصی ترامپ؛ تمایل به معامله: ترامپ همواره بهعنوان فردی که خواهان مرکزیت در اخبار بینالمللی است، شناخته شده است. او این خصیصه را در کتاب «هنر معامله» بهوضوح بیان کرده است. به همین خاطر شاهد رفتارهایی از او هستیم که با عرف دیپلماتیک سازگاری ندارد. برای مثال او در دوران نخست ریاستجمهوری خود با شکستن هنجارهای دیپلماتیک، مستقیما با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، دیدار کرد و حتی به خاک آن کشور قدم گذاشت. این رفتارها نشان میدهد که در صورت فراهم شدن شرایط، او ممکن است علاقهمند به مذاکره مستقیم با تهران باشد. کما اینکه چندین بار هم این تمایل را بر زبان آورده است.
۳. برجام: فرصتی ازدسترفته؟: ترامپ در دور اول خود اعلام کرد که حاضر است با ایران توافقی جدید امضا کند که به نام او ثبت شود. از این منظر، خروج او از برجام بیش از آنکه ناشی از مخالفت با اصل توافق باشد، اقدامی برای بیاعتبار کردن سیاستهای دولت اوباما بود. در کل شخصیت او به گونهای است که میخواهد سیاستهای سلف خود را بیاعتبار سازد، هر چند که آن سیاستها خوب باشد. نمونه آن «اوباما کر» است. شاید تهران اگر در آن زمان راهبرد متفاوتی را اتخاذ میکرد، میتوانست امتیازات بیشتری نسبت به دولت اوباما از دولت ترامپ دریافت کند.
۴. خودشیفتگی ترامپ؛ یک ابزار دیپلماتیک: یکی از ویژگیهای بارز ترامپ خودشیفتگی است؛ خصیصهای که میتواند در سیاست خارجی بهعنوان یک ابزار مورد استفاده قرار گیرد. درحالیکه این ویژگی برای چین تهدیدآمیز تلقی میشود، کشورهای دیگری مانند عربستان سعودی در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ توانستند از آن بهرهبرداری کنند. ایران میتوانست و نیز میتواند از این خصیصه برای پیشبرد منافع خود استفاده کند.